جدول جو
جدول جو

معنی کوتاه آستین - جستجوی لغت در جدول جو

کوتاه آستین
کوته آستین، (فرهنگ فارسی معین)، رجوع به کوته آستین شود
لغت نامه دهخدا
کوتاه آستین
کسی که آستین های جامه اش کوتاه باشد، صوفی: صوفی پیاله پیما حافظ قرا به پرهیز ای کوته آستینان، تا کی دراز دستی ک (حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کوته آستین
تصویر کوته آستین
مقابل بلندآستین و درازدست، دارای آستین کوتاه، کنایه از درویش و صوفی، برای مثال به زیر دلق ملمع کمندها دارند / درازدستی این کوته آستینان بین (حافظ - ۸۰۶)، ضعیف و ناتوان
فرهنگ فارسی عمید
(تَهْ)
کوتاه آستین. کسی که آستینهای جامه اش کوتاه باشد. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به کوتاه آستین شود، کنایه از صوفی. (از فرهنگ فارسی معین). صوفی، گویا صوفیه آستین کوتاه داشته اند و یا نیم تنه پوستین کوتاه آستین می پوشیده اند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
صوفی پیاله پیما حافظ قرابه پرهیز
ای کوته آستینان تا کی درازدستی ؟
حافظ.
به زیر دلق ملمع کمندها دارند
درازدستی این کوته آستینان بین.
حافظ.
و رجوع به کوتاه آستین شود
لغت نامه دهخدا
(دَ)
دسترس نداشتن به مراد و مطلوب. ناکامی. نامرادی. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به کوتاه دست شود، عدم تجاوز به مال و عرض کسان. (فرهنگ فارسی معین) : هرکه... بنای کارها بر کوتاه دستی و رای راست نهد... هر آینه مراد خویش... او را استقبال واجب بیند. (کلیله و دمنه). این رافضیان... ابوبکر صدیق را... و عمر خطاب را با صلابت بر عدل و کوتاه دستی و وصلت رسول... به امامت قبول نکنند. (کتاب النقض). و پادشاه باید... به شره و طمع و حرص موسوم نباشد و به صفت کوتاه دستی و کم طمعی و امانت معروف به اشد. (روضه الانوار محقق سبزواری). و رجوع به کوتاه دست شود، ناتوانی و سستی:
نه کوتاه دستی و بیچارگی
نه زجر و تطاول به یکبارگی.
سعدی (بوستان).
و رجوع به کوتاه دست شود
لغت نامه دهخدا
کسی که آستین های جامه اش کوتاه باشد، صوفی: صوفی پیاله پیما حافظ قرا به پرهیز ای کوته آستینان، تا کی دراز دستی ک (حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار
دسترس نداشتن بمراد و مطلوب ناکامی نامرادی، عدم تجاوز بمال و عرض کسان
فرهنگ لغت هوشیار